مُفردِ او 1

ساخت وبلاگ
تو پیج یکی از اون حال خوب کن هایی که با قلمش جادو میشم.. خونده بودم که: اگه ازت بپرسم همه چیزهایی که دوست داری رو نام ببر، چقدر طول میکشه به اسم خودت برسی؟؟واقعا بعد خوندنش هنگ بودم...سوالی بود که شای مُفردِ او 1...ادامه مطلب
ما را در سایت مُفردِ او 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delshaki1 بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 23 خرداد 1398 ساعت: 11:14

از خیلی وقت پیشها به جای دلخوش کردن به آدمها ، یه باغچه کوچیک برای خودم درست کردم..با رسیدگی بهشون مکان و زمان رو فراموش میکردم و انگار تو دنیای دیگه ای رفته  باشم. البته الان باغچه کوچیکم همراه من رش مُفردِ او 1...ادامه مطلب
ما را در سایت مُفردِ او 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delshaki1 بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 23 خرداد 1398 ساعت: 11:14

شده اونقدر تو فکر چیزی فرو بری که زمان و مکان یادت بره؟ نه خیالپردازی که بری تو هپروتا..نه..یه لحظه چشات به یه نقطه خیره بشه و بری جایی غیر اونجایی که هستی..من تو این لحظه، رویامو دیدم..سوار دوچرخم..د مُفردِ او 1...ادامه مطلب
ما را در سایت مُفردِ او 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delshaki1 بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 23 خرداد 1398 ساعت: 11:14

روسری مامانُ دور سرم پیچیده بودم،با مانتو ای که مدلش خفاشیِ به سفارش مامان تازه برام دوخته شده بود،البته خودمم دوسش دارم.نزدیکای غروبه..با بقیه دخترعموها و پسرعموها سر ایوون خونه بابابزرگ نشستیم..ماما مُفردِ او 1...ادامه مطلب
ما را در سایت مُفردِ او 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delshaki1 بازدید : 64 تاريخ : پنجشنبه 23 خرداد 1398 ساعت: 11:14

ساعت گوشی روی ساعت ۹ تنظیم شده اما هیچ صبحی به زنگ ننشسته خاموش میشود.از تخت که بیرون میپرم، بدون پوشیدن دمپایی روفرشی ام لذت راه رفتن روی خنکیِ سرامیک را به جان میخرم به سمت پنجره سالن میروم بازش میک مُفردِ او 1...ادامه مطلب
ما را در سایت مُفردِ او 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delshaki1 بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 23 خرداد 1398 ساعت: 11:14

من زُل زدن تو چشاتُ طاقت نمیارم،انقدر نگو که نگام کن یه چیزی تَهِ نگات هست که دلمُ زیر رو میکنه.._میدونستی چشاتُ خیلی دوست دارم..یه حالت خاصی داره.تو با چشات با من حرف میزنی،وقتی ناراحتی یه شکلِ،وقتی مُفردِ او 1...ادامه مطلب
ما را در سایت مُفردِ او 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delshaki1 بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 23 خرداد 1398 ساعت: 11:14

تو ذهنم شلوغه..وقتایی ام که شلوغ پلوغ میشه باید خالیش کنم..چیزی ام جز نوشتن نمیتونه آرومم کنهشاید حتی تو..شایدم نه..میدونی تو هم دردمی هم درمون..بهت فکر میکنم حالم خوبه..اما ازونور چشام بارونیه..تو یه مُفردِ او 1...ادامه مطلب
ما را در سایت مُفردِ او 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delshaki1 بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 23 خرداد 1398 ساعت: 11:14

سلام.. حس خوبیه تو سال جدید که برات رقم خورده در کنار عزیزترینهای زندگیت دوباره دست به  کیبورد بشی و بنویسی (دلم برای این حس دیوونگیم خیلی تنگ شده بود) خاطراتِ بَدُ پشته دَرِ سال قبل گذاشتم و با یه دن مُفردِ او 1...ادامه مطلب
ما را در سایت مُفردِ او 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delshaki1 بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 8:32

نوشته شده در یک مرداد ساعتی از نیمه شب گذشته از پنجره کنارم نگام به خیابون بود.. همیشه نشستن تو تاکسی بهم ارامش میده وقتایی که بهت فکر میکنم و غرق میشم تو خاطراتتمثل اون موقعی ای که ماشینت تو جاده خرا مُفردِ او 1...ادامه مطلب
ما را در سایت مُفردِ او 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delshaki1 بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 8:32

آهنگ پلی میشه..هندزفری تو گوشم و طبق معمول دراز کشیدم روی تختم و آهنگ گوش میدمحالم خوب نیست،نه حال روحیم،جسمیم،چند وقته دوباره حس های بدی که داشتم اومده سراغم..هر شب به روزایی که از سر گذروندم فکر میکنم...به چیزایی که توی همین زمان کم تجربه شد...اعتماد! واقعا چقدر سخت شده..دلم میخواد یکی مثل خودم باشه..نمیدونم چی بگم..دلم پُره..اما حالم خوب نیست...الکی نوشتم..برچسب‌ها: دلنوشته مُفردِ او 1...ادامه مطلب
ما را در سایت مُفردِ او 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delshaki1 بازدید : 75 تاريخ : دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت: 7:33